رؤیای صالحه حاج حجت شریفی از شهید مصطفی میررضایی
حاج حجت شریفی، راهپیمایی 22 بهمن94، شهر مقدس قم
رؤیا و خواب صادقه و صالحه یکی از راههای ارتباط آدمی با عالم غیب است. از جمله نشانه های الهی است (سوره روم: آیه 23) و در خود حکایت های ناگفته ای دارد. رؤیای صادقه در حقیقت پل ارتباطی با عالم غیب تلقی گشته است كه بسبب اتصال روح بعالم ملكوت و ارتباط به ما وراء طبيعت ديده مى شود.
برای اینکه انسان در عالم بیداری و خواب به اسرار عالم و نشانه های غیبی آگاه شود، نیازمند مراقبه است. انسان با داشتن مراقبه و رعایت نمودن آداب خواب، حقایق را آنگونه که هستند می فهمد. در حدیث نورانی حضرت رسول اکرم (ص) رؤیاها دارای اقسامی هستند.
أَنَّهُ قَالَ: الرُّؤْيَا ثَلَاثَةٌ: رُؤْيَا بُشْرَى مِنَ اللَّهِ، وَ رُؤْيَا تَحْزِينٍ مِنَ الشَّيْطَانِ، وَ الَّذِي يُحَدِّثُ بِهِ الْإِنْسَانُ نَفْسَهُ فَيَرَاهُ فِي مَنَامِه. مجمع البحرین ج1، ص169؛ بحارالأنوار ج58، ص191.
می فرماید: خواب و رؤيا سه قسم است. گاهى بشارتى از ناحيه خداوند است، گاه وسيله غم و اندوه از سوى شيطان و گاه مسائلى است كه انسان در فكر خود مى پروراند و آن را در خواب مى بيند.
و در جایی دیگر فرموده اند: أَلَا إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ مِنْ مُبَشِّرَاتِ النُّبُوَّةِ إِلَّا الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ يَرَاهَا الْمُسْلِمُ أَوْ تُرَى لَهُ. بحار الأنوارج58، ص192.
آگاه باشید که از بشارت های نبوت چیزی باقی نمانده مگر رؤیای صالح که فرد مسلمان یا خود آن را می بیند و یا دیگران در مورد او می بینند.
بنابراین خواب های صادقه ای وجود دارند که کاشف از حقیقت می باشند. اگر انسان با ایمان باشد و ارزش های دینی در وجودش نهادینه شوند و زندگی او بر اساس تعالیم الهی باشد بدون شک خواب های او از صفای باطنش حکایت دارد، حقایقی را صاف و روشن از دنیای دیگر دریافت میكند و از خواب های پریشان و بیهوده به دور است.
گرچه معمولا رؤیای صالحه نیازمند یک زمینه روحی شفاف و آرام است اما در عین حال نمی توان گفت که تنها انسان صالح بیننده این خواب است چرا که ممکن است انسان در عین برخورداری از بدی هایی به سبب خاصی آن هم در بعض مواقع ارتباط روحی او در این مورد برقرار شود.
چون بنده و شهید میررضایی علاقه فراوانی به هم داشتیم قبل از شهادتش مجروحیت شیمیایی بنده عود کرده بود و تقریباً به نقطه مرگ رسیده بودم. حالم بسیار بد بود. در یکی از ملاقاتهایش از حقیر، بشدت گریه و ناراحتی می کرد. سیدی از اقوام که در حضورش بودیم او را دلداری داد. شهید میررضایی آهسته به او گفت: «بخدا آثار مرگ را در چهره اش می بینم چگونه تحمل کنم.» با مزاح به او گفتم من نماز تو را هم می خوانم. سیدی که در حضورش بودیم بسیار به این شهید علاقه داشت، از سخن من ناراحت شد. دوباره با مزاح به سید گفتم حاج آقا حقیقت برای شما هم تلخ است... .
بعد از شهادتش چند بار او را در خواب دیدم. از جمله خواب دیدم در منطقه کوهستانی سرسبزی که منطقه عملیاتی بود با هم در حرکت بودیم به رودخانه بزرگی رسیدیم. قصد عبور از آن را داشتیم شهید گفت بیا تا حقیقتی را به تو بگویم. گفت: «اول می گفتند هر کس شنا بلد باشد می تواند از آب عبور کند، اما بدون شنا هم می شود عبور کرد» و با اینکه رودخانه بسیار پر آب بود و عریض، یک گام روی آب گذاشت و بدون اینکه فرو برود از رودخانه عبور کرد. به او گفتم: من چطور عبور کنم؟ گفت: تو نمی توانی، برگرد برو و مواظب بچه های من باش. یقینم حاصل شد که شهید از پل گذشته و در جوار رحمت الهی است. البته در خواب هم می دانستم که شهید شده است.
راوی: «حاج حجت شریفی» کارشناس امور شاهد و ایثارگران ادارهی آموزش و پرورش ناحیهی 2 شهر مقدس قم. از دلاور مردان لشگر 57 حضرت ابوالفضل (ع).