سردار سبزخدا دریکوند به روایت یک همرزم/ سبزخدا مرد میدان بود
فرمانده با صلابت، خوش برخورد و مهربان سپاه ناحیه خرم آباد از همرزمان سردار شهید سبزخدا دریکوند (میررضایی) در تبیین شخصیت ایشان اظهار داشت: سبزخدا مرد میدان بود و هیچ گونه منیت نداشت.

ماشاالله بازگیر فرمانده خوش صحبت و محبوب سپاه ناحیه خرم آباد، در گفتگویی صمیمانه و گرم در فضایی به رنگ و بوی جبهه به ذکر روایت و آشنایی و خاطرات خود از سردار میررضایی پرداخت که به صورت اختصار؛ روایت ایشان را به سمع و نظر خوانندگان عزیز می رسانیم.
نحوه آشنایی تان را با سبزخدا یا به عبارتی شهید مصطفی میررضایی بگویید؟
مهر ماه ۱۳۶۴ در خط پدافندی غرب کشور که لشکر57 ابوالفضل(ع)- لرستان حضور داشت، بنده بعنوان دیدهبان گردان ادوات در ارتفاعات شاخ شمیران بودم، آقای سبزخدا آن زمان در گردان ابوذر خدمت می کرد که گویا فرمانده گروهان یا معاون بودند ایشان برای بازدیدی از ارتفاعات شاخ شمیران آمده بودند، مسئول دیدبان آن موقع کسی به اسم آقای دریکوند بود وی پاسدار بودند و ظاهرا از آشنایان ایشان، آقای سبزخدا ضمن بازدید از خط با ما نیز دیدار داشتند. گردان انبیا و ثارالله در خط بودند، گردان انبیاء خرم آباد در سمت راست و گردان ثارالله بروجرد سمت چپ منطقه دربندی خان مستقر بودند. از آنجا ما با همدیگر آشنا شدیم.
از ویژگی های بارز سبزخدا به ما بگویید؟
یکی از ویژگی فیزیکی ایشان قد بلند بالای ۱۸۰ بود از لحاظ چابکی هم بدین صورت. از یک طرف عشایر و ایلیاتی ساده از طرف دیگر خیلی با سواد؛ چرا باسواد می گویم چون تنها کسی بود که نقشه خوانی نسبت به ماها بهتر بلد بود و از روی نقشه میدانست کجا صخره، کجا دشت، کجا ارتفاع و جاده هست...بچه های توپخانه، اطلاعات و گردان های پیاده بیشتر تکنیک و تاکتیک اجرا میکردند و به کارهای تخصصی زیاد توجه نمی کردند ولی سبزخدا توجه میکرد.

یعنی قبل استقراریگان، به شناخت منطقه اهمیت می داد؟
بله، قبل از اینکه وارد منطقه بشویم سبزخدا روی نقشه می فهمید که زمین چطور است واقعاً سبزخدا به شناخت منطقه اهمیت میداد.
از فرماندهی عملیاتی شهید میررضایی بفرمایید؟
سبزخدا در عملیات نصر ۸ در سال ۱۳۶۶ (آزاد سازی شهر ماووت عراق) فرمانده گردان انبیاء بودند، آقای ولی میرهاشمی فرمانده قبلی که یکی از فرماندهان به نام بودند مسئول عملیات لشکر شدند، هر هدفی به وی می دادند تصرف می کرد گواه صحبتهای ما عملیات کربلای چهار و کربلای10، گردان انبیا هر جا وارد عمل شد پیروزی به دست می آورد. در کربلای چهار، گردان انبیاء که فرماندهانی چون سبزخدا و میرهاشمی داشت خط شکن بودند ... در عملیات های آفندی و عملیات های سخت به محض اینکه سبزخدا را در عملیاتها مشاهده می کردی چون خودش بمب انرژی بود روحیه رزمندگان را بالا می برد، نام این گونه فرماندهان باید در تاریخ بماند من بارها گفتم چون اسمم ماشالله است خدا به حرمت این اسم کمکم می کند، سبزخدا هم به حرمت اسمش همیشه سبز و خرم بود و اسمش به قامتش میارزید. واقعاً آن کسی که اسمش را سبزخدا گذاشته بود اسم به جایی گذاشته بود، میگویند اسامی باید به نفر بخورد ... حالا به اسم سبزخدا نگاه کنید سبز، خدا، اخلاق، برخورد، کار راه انداختنش، فرماندهی اش، همه اش خدایی سبزِ سبز بود.

اخلاق سبزخدا را چطور توصیف می کنید؟
من بعنوان دوست و همرزم و شاگرد سبزخدا به ندرت دیدم که وی عصبانی یا تند خو باشند، سبزخدا همیشه لبخند بر لب داشت.
اگر بخواهید یکی از بارزترین خصلت های میررضایی را که در ذهنتان باقی مانده است بازگو کنید چه می گویید؟
یکی از خصلت های بارز سبز خدا این بود، هرکس که کار و وظیفه اش را به خوبی انجام می داد، خیلی دوستشان داشت. و هوای شان را داشت، مثلا حتی از خود منِ ماشاالله که در گردان دیگری بودم تقدیر می کرد و به فرماندهان میگفت چرا ماشالله باید اینجا باشد چرا جای دیگر(پست بالاتر) کار نمی کنند.
موفقیت شهید سبزخدا را در چه چیزی می بینید؟
سبزخدا مرد میدان بود شما اگر به عملیات ها نگاه کنید گردان انبیاء از جمله گردان های خط شکن سپاه و از نمونه گردانها در کل نیروی زمینی سپاه بود. این گردان، نسبت به گردانهای دیگر یک سر و گردنی از همه بالاتر داشت. و اینها همه بر می گشت به فرماندهی قدری چون سبزخدا و نیروهایش، به نظر شما اگر فرماندهی خوش اخلاق و مدیر و مدبر نباشد، طراح و برنامه ریز نباشد، آیا نیروهایش با هم هماهنگ می شدند و در یک عملیات پیروز می شدند!!
رزمنده های ما جانشان را کف دست می گرفتند و در صحنه نبرد حاضر شدند و با خدا معامله کردند اما در صحنه نبرد، اگر زبان خوش و اخلاق مدار و اقتدار و قدرت فرماندهی سبزخدا نبود نیروهایش به راحتی پیروز نمی شدند، اینها همه بر می گردد به فرماندهی قوی و محکم وی که خیلی خوب از عهده ش بر می آمد. سبزخدا خیلی با برنامه، دقیق، مرتب و با نظم بودند خیلی خوب نیروها رو می چید (آرایش نظامی می گذاشت)، کارش رو خیلی خوب بلد بود.

و گویا به خاطر همین موفقیت ها فرمانده عملیات هم شد؟
سبزخدا در جبهه و جنگ با اینکه خیلی سواد داشت با زبان شیرین محلی بالاگریوه حرف می زدند زمانی که پاسدار بودند دست از عشایری برنداشت دست از کشاورزی بر نداشت مرخصی میگرفت میرفت درو می کرد، در عین حال قدرت عجیبی در یادگیری دانش نظامی داشت مثلا وقتی به دوره دافوس (دوره های عالی فرماندهی) رفتند و برگشتند، تبدیل به یکی از نخبگان شده بود، لذا بعد از طی این دوره ی دافوس از فرماندهی گردان مستقیم رفت و شد نفر سوم لشکر، یعنی فرماندهی طرح عملیات لشکر ۵۷ ابوالفضل را عهده دارشد، وقتی نگاه می کردیم آنچه که نیاز بود برای یک فرمانده و مسئول عملیات، سبزخدا همه را داشت... وقتی از دافوس برگشت برابر با دافوس کار میکرد برای عملیات ها شناسنامه درست می کرد سوابق برای عملیات درست کرد و اینها شده بودند دستورات عملیاتی و این دستورات عملیاتی را با طرح عملیاتی وارد عملیات می کرد...
از هوش فوق العاده ای برخوردار بود
بازگیر با لبخند می گوید؛ در زمانی که وی مسئول عملیات بود من هم جانشین گردان ذوالفقار بودم بعد از دفاع مقدس بیشتر رزمایشها را با وی باید هماهنگ میکردیم. سبزخدا از کار کردن خوب لذت می برد چون آتش ها را که جدا میکردم آمار خیلی دقیق بود آمار نقطه ای خطی، سبزخدا خیلی خوشش می آمد و فیض می برد هر موقعی که سبزخدا با ما کار می کرد خیالش از انجام کار راحت بود چون ما این قدر در این راستا تمرین کرده بودیم ... اگر میگفتند داخل یک غار را باید بزنید بچه ها با تیر کشیده خیلی دقیق می زدند، یک روز سبزخدا آمد و نشست با هم صحبت میکردیم ماشین حساب مدل ۶۰۲ پی دستم بود وقتی اعداد لاتین به این ماشین می دادی ۵ عمل اصلی را همزمان انجام می داد جغرافیا و مختصات انجام میداد و جای خودمان را پیدا میکردیم، و موجب می شد شلیک گلوله با دقت بیشتری انجام شود، سبزخدا گفت ماشالله چطور اینقدر دقیق کار می کنی؟ سبزخدا تمام اصول آموزشی را بلد بود خیلی سریع یاد می گرفت...۶۰۲ پی همه یگان ها استفاده نمی کردند سازمان به ما اعلام نکرده بود، محاسبات قبضه به هدف را دقیق محاسبه میکرد بطوری که اغلب هدف را می زدیم لذا سبزخدا گفت چطور محاسبات را انجام می دهید که دقیق می شود؟ گفتم ماشین حساب ۶۰۲ پی دقیق است چون بر اساس برنامه بود آن موقع کامپیوتر وجود نداشت ولی ما این کار را دقیق انجام می دادیم و محاسبه کردیم سبزخدا از هوش و ذکاوت خوبی برخوردار بود.

به نظر شما بعد از جنگ باز شهید میررضایی همان حال و هوای جبهه را داشت؟
زمانی که جنگ تمام شد وی تمام مستندات عملیات های دفاع مقدس را جمع آوری و روی بنر چاپ میکرد و در میادین شهر نصب کرد، واقعا یک فرمانده نمونه بود شما بروید بپرسید، سرداران و رزمندگانی که از نزدیک با سبزخدا همسنگر و همرزم و رفیق بودند آنچه که از وی دیدند برایتان بازگو خواهند کرد که سبزخدا کی بود! و چی کرد. سبزخدا درس خود را خوب آموخته بود، اینقدر فروتنی داشت که خود را مقید می دانست از لحاظ سلسله مراتب فرماندهی تابع امر فرماندهی لشگر سردار نوری باشد و حقیقتا این فرمانده هم سبزخدا را خیلی خیلی دوست داشتند. چون فوق العاده بود، مدیر و فرماندهی عالی بود...
در مقطعی از اواخر خدمت هم به قرارگاه غرب منتقل شدند؟
سبزخدا یکی از ظرفیت ها و مفاخر استان لرستان در زمان جنگ بودند زمانی که وی معاون هماهنگ کننده قرارگاه شهید شهرام فر را عهده دار شدند هرکسی نمی توانست این مسئولیت را به عهده بگیرد چون نیاز به سنوات خدمتی عملیاتی داشت اکثریتی از فرماندهان سپاه با سنوات عملیاتی بودند که یکی از آنها سبزخدا بود و باید در بین صدها نفر یکی را انتخاب می کردند سبزخدا در میان آن صدها نفر انتخاب شد، ما بهش افتخار میکردیم و حالمان خوب شد به خاطر انتخاب ایشان.
سبزخدا مرد میدان بود
خیلی ها به دنبال مادیات دنیوی هستند و می خواهند خودشان را بزرگ جلوه بدهند ولی آقای سبزخدا نیاز به بزرگ کردن ندارد چون خودش بزرگ هست، اگر پیش رزمنده های لشکر ۵۷ بروید آنها که سبزخدا را دیده اند از مردانگی، اخلاق، علم و سواد شجاعت و غیرت سبزخدا خواهند گفت، چه کارهایی که کردند، گرچه از نگاه خدا پنهان نمی ماند و در آخرت ثبت خواهد شد. متاسفانه اولین بار است دارم می بینم و شما خانم دریکوند اولین نفری هستید آمدهاید میگویید از نقش و حضور آقای سبزخدا در جبهه و جنگ روایت کنید، باید برویم و دنبال کنیم، فرماندهانی در جنگ بودند که با تاسف امروزه کمتر اسمشان برده شده است.
سبزخدا را نباید فراموش کنیم همرزمان و دوستانش باید خاطرات خود با سبزخدا را بنویسند همانطوری که الان بنده میگویم، واقعا نابغه بود و محاسبه گر، خدا را شاهد میگیرم سرپل ذهاب داشت خانه میساخت به شوخی گفت ماشالله خانه دارم میسازم یک محاسبه کردم اینقدر ماسه و آجر و آنچه که مصالح ساختمانی نیاز دارد و همان چیزی گفت درست و بسیار دقیق بود.
آیا فرماندهان از عملکرد شهید سبزخدا راضی بودند؟
سردارشوشتری از فرماندهان طراز اول نیروی زمینی سپاه، در رزمایش سرپل ذهاب سال 1374 از سبزخدا تعریف و او را خیلی تحویل میگرفت، خیلی سبزخدا را دوست داشت، من به عنوان یک فرد لرستانی خیلی خوشحال شدم چرا که سبزخدا یک ظرفیت و یکی از مفاخر استان لرستان در دفاع مقدس بود شما از همه کسانی که در جنگ، جنگیدند بپرسید که سبزخدا کی بوده، به شما از جذبه و شجاعتش خواهند گفت. از سردار نوری (فرماندهی وقت لشگر57 ابوالفضل) بپرسید، (بازگیر با خنده) یکی از دوستان خیلی ادعا داشت که همه چیز را بلده ولی پیش سبزخدا که می آمد کم می آورد، ایشان فقط به پیاده بسنده نمی کرد همه امور اطلاعات را میگرفت و آگاهی و تسلط کامل داشت.

سبزخدا اینهمه انرژی و علم را از کجا آورده بود؟
سبزخدا کلی علم و انرژی که داشت، از پاک بودن و صداقتش به دست می آمد، اهل رعایت بود، همه شئونات اسلامی را رعایت می کرد، مدت زیادی فرمانده محور بود وقتی فرمانده محور باشی چند گردان در منطقه زیر نظر تو باید کار کنند، واقعاً یک دلگرمی برای افراد و یک پشتوانه برای نیروی زمینی سپاه بود و آدم از داشتن چنین تکیه گاهی خیالش راحت می شد.
و سوالی همیشگی، که چرا بسیاری از سرداران که نقش موثری داشتند الان نامی کمتر از آنها برده می شود و در مورد سبزخدا هم چنین است! واقعا علت چیست؟
از اینکه وی فراموش شده اند چون شما و امثال شماها (خبرنگاران و روایان جنگ) نرفتید سراغ فرماندهانی که با وی همسنگر و همرزم شهید بودند... از سردار نوری، سردار کشکولی، سردار توکلی، آقای بهرام دریکوند، ولی اله میرهاشمی و ... بپرسید که سبزخدا کی بود و نقشش در دفاع مقدس چی بوده است؟ آنها خواهند گفت سبزخدا چه کارهایی برای جنگ کرده است. یکی از سرداران به نام توکلی یکی از رفقای سبزخدا بود و با هم خیلی رفیق و صمیمیت داشتند از خاطراتش به شما خواهند گفت، یکی از شاگردان وی سردار سلطان مراد (فرمانده فعلی تیپ 57 ابوالفضل) از فرماندهان خوب نیروی زمینی هستند، کار ایشان از نظر کیفیت، همه برمیگردد به فرماندهی خوب سبزخدا و چیزهایی که از ایشان یاد گرفتیم. سبزخدا که مسئول عملیات شد تعدادی از گردان انبیا آورد نزد خودش یکی از آنها سلطان مراد بود و مسئولیت طرح ریزی در عملیات را به وی داد، سبزخدا حق استادی به گردن خیلی از ماها دارد. من ماشالله بازگیر هم از زیردستان و شاگردان سبز خدا بودم.
ما همه شاگرد شهید سبزخدا هستیم
سبزخدا، اسمش هم با مسمی و زیباست همه خصوصیات اخلاقی و رفتاریشان برازنده اسمشان هست با همه دوست و رفیق بود در حال حاضر بسیاری هستند شاغل و در پست هایی دولتی مسئولیت دارند خوب اینها درس از سبزخدا یاد گرفتهاند، پای جلسات عملی و علمی سبزخدا نشسته اند، این خیلی خوب است استادی چنین شاگردانی را تربیت کند که هر کدام الان برای خودشان استادی شدند، ماها همه شاگرد این بزرگوار بودیم اگر امروز در ناحیه خرم آباد یگان امنیت داریم و آن را هدایت می کنیم خروجی عملکرد سردار نوری، سبزخدا دریکوند و دیگرانی است که استادی کردند، اینها بودند که ما را آموزش دادندـ

و حرف پایانی شما؟
بزرگترین سرمایه انسان جانش است این عزیزان جانشان را کف دست گذاشتند و فدا کردند امنیت و اقتدار امروز جمهوری اسلامی مدیون خون تک تک شهدا است خون شهدا باعث شد جمهوری اسلامی اقتدار پیدا کند و این از عهده هر کسی بر نمی آید، این عزیزان به خاک افتادند تا ما در مقابل دشمن با اقتدار سرپا بایستیم اگر دیروز در مناطق دفاعی جان دادیم امروز قدرت داریم، خودمان را نشان دهیم و می بینید امروز ناو آمریکایی جرأت ندارد به حریم ایران تجاوز کند، همه ما مدیون خون شهدا و خانواده هایشان هستیم رزمندههای ما شجاعت را در میدان جنگ نشان دادند آیا شجاعت را می شود در دانشگاه درس داد و به دست آورد شجاعت فقط در میدان نبرد به دست میآید حواستان باشد باید سراغ خانوادههایشان برویم و از آنها دلجویی کنیم.
وی عنوان داشت: ما در جنگ سخت، فقط بعد دفاعی داشتیم ولی جنگ نرم امروز در همه بعدها در عرصه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است و این جنگ نرم سختر از جنگ سخت است، شهدا دیروز یک نهال کاشتند که امروز درختی تنومند است و ثمره اش را می بینیم و خدا را شاکریم هر کوی و برزن کشور دچار بحران می شود سپاه وارد عمل می شود و رفع بحران می کند و این نتیجه فرماندهان دیروز چون سبزخدا هستند که خوب درس دادند و الان شاگردانش دارند درس پس میدهند.
پاسداران امروز زمان و مکان نمی شناسد و هرجای کشور دچار بحران شود وارد عمل میشود و محدودیت و موانعی در این زمینه ندارد و تفکر پاسدار انقلاب همیشه زنده است.
گفتگو : کبری دریکوند