دسته بندی : فرهنگی - اجتماعی / ویژه / گزارش / پیشنهاد مدیر نسخه قابل چاپ تاریخ: 26 اردیبهشت 1402 - 09:16 - شناسه خبر : 1167
در مسیر صادق
روایتی از برگزاری پیاده روی شهادت امام جعفر صادق علیه السلام درمحله بزرگ ماسور

قدم در راهی می گذاری که تو را به مسیری ببرد تا در روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام لحظه هایی به یاد امام صادقت باشی و امام زمانت که عزادار جدش است
ازهمان شروع مسیر ذکرمصیبت روضه مانندی از محمدکریمی انتخاب شده که چرایی این پیاده روی را با تو درمیان بگذارد و شروعی باشد برای ارتباط تو با این مسیر معنوی و حضور قلبی که قلبت را شفاف کند:
از دلم یه کبوتر تا مزار تو پر زد
بی قرار توام یا جعفر بن محمد
قسم به خاک بقیع ، قسم به غربت تو
حرم شده دل ما برای تربت تو
جلوتر که می روی تمثال مبارک شهدا را می بینی که دستان جوانان و نوجوانان زینت بخش مسیر شده تا معطر کننده مسیر پیاده روی باشند والبته یادشهدا ابزار دیگری باشد برای تاملی در آنچه شهید برای دین بر طبق اخلاص نهاده وجان فدا شده است
پدران ، مادران وخواهران شهدا هم آمده بودند اشکت جاری می شود وقتی می بینی چقدر شکسته تر شده اند پیر شده اند وغمگین تر
پدری که سال قبل نوه خود وفرزندشهید را با خود آورده بود وتمثال پدر در نزد فرزند امسال خود تنها بود و چرایی اینکه فرزند نیامده بود سوالی بود که پرسشش را روا نمی دانستم
پدر تمثال را بالابرده بود تا نشان دهد که وظیفه ای را شاید به انجام رسانده و آیینه ای در مقابلت بگذارد تا بگذری از آنچه از شهید بودن دورت کند که شهادت نصیبت نشود
لحظه ای قصد می کنم از خستگی پدر بکاهم و تمثال را خود حمل کنم ولی چشمم زودتر ازمن پاسخم را بااشک می دهد که پسر از پدر جدا می کنی ودرمی یابم که همقدمی پسر با پدر چقدر شیرین است
وبه ناگاه شهید خیرالله آقایی جودکی به کنارت می آید وبا تو همقدم می شود وتمثالی که تا پایان مراسم همراهیت می کند
صدای روضه می آید و به خود می آیم وبه ناگاه از آنچه شباهت های عصر امام علی وامام صادق علیهما السلام است سخن می گویند وچه زیبا درک می کنی راز شیعه جعفری بودن را
از دستان امام صادق علیه السلام می گوید که چون دستان امام علی بسته شده وبدون عمامه بر سر درکوچه برده شده است:
نیمه شب کز خانه می بردند صاحب خانه را بر روی دوشش عبا عمامه اش بر سر نبود
از آتشی می گوید که سفاکان بر در خانه امام صادق علیه السلام افروخته اند تا چون درخانه علی علیه السلام بسوزد روضه زهرا سلام الله علیها راتداعی کند
دلت می سوزد که روضه خوان می گوید همچون مادرش زهرا سلام الله علیها دربرابر دیدگان خانواده الفاظ نامناسب به کاربرده اند وچقدر خون گریه می کنی
واینکه کاش وقتی در سلام می دهی السّلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ندایی درکنارت بگوید السلام علی جدی تا امام زمانت را درکنارخودت بیابی
مسیر را جلوترمی روی مداح یاری می کند از زنده یاد حمید شهسواری که چند روزی از مرگ نابهنگام وغیر قابل باورش می گذرد و گویی امروز همه قدمها باید تلنگر باشد واین بار یادکردن از این عزیز و آنچه برای ماسور وجوانان ماسور قدم برداشته و از وی محبوب دلها ساخته است
قدمهایی با پای برهنه درمسیر برداشته می شود تا همگامی با قدمهای اسیران کربلا باشد
از کربلا تا شام بلا و همزمان روضه برای زینب سلام الله علیها می رود که چون علیه السلام یک تنه درشام کار را یکسره خواهد کرد
واین مسیر خودسازی به امام زاده عبدالله علیه السلام می رسد و مراسمی که تکمیل می شود با بصیرتی که حاج آقا هاشمی از دانشگاه امام صادق علیه السلام می گوید برای احیاء سنت رسول الله برای حقیقت قرآن کریم برای تربیت یاران و.... تا دوباره شیعه جعفری بودن تکرار شود
و روضه و سینه زنی که به یاد امام صادق علیه السلام و ذکرمصیبت امام حسین علیه السلام گره می خورد و نمازی که اختتامیه این طریق عشق باشد ویاد آور آنکه همه بصیرتها باید به نمازی ختم شود که تورا از فحشا ومنکر بازدارد و بدانی که ذکر خدا بالاترین ذکراست
ودرمسیری برای بازگشت به دنیا تولدی دوباره رادرخودحس می کنی که بازگشت به فطرت را برای تو به دنبال داشته است و دعایی که :
رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ
پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای!
نوشته : علی بیرانوند نسب