برگی از زندگینامه «شهید سید فخرالدین رحیمی»/ تصاویر
سخن از فداکاری مردان آسمانی ایرانزمین در راه اسلام و انقلاب و جانفشانی آنان در مقابل ظلم و طاغوت بسی دشوار است و قلم از نوشتن آن قاصر، اما باید این دلاورمردیها را برای نسلها بازگو کرد.
در سال ۵۷ انقلابی الهی در دنیا رقم خورد و تمام معادلات دنیا را به هم ریخت و انقلاب اسلامی ایران با ظهور خود به حکومت طاغوت پایان داد که این راه با هدیه خونهای بسیار هموار شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان کوردل و استکبار جهانی که تحمل انقلاب اسلامی را نداشتند با اقداماتی خیانتکارانه درصدد مهار انقلاب اسلامی بودند و به همین خاطر دست به ترور شخصیتها و سران مملکت زدند.
روز هفتم تیر ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمب نیرومندی در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور همراه با دهها تن از شخصیتهای سیاسی و مذهبی کشور به شهادت رسیدند
در این حادثه بزرگ ۷۲ تن ازجمله «حجتالاسلام شهید سید فخرالدین رحیمی» نماینده مردم ملاوی لرستان در مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند.
تولد فخر لرستان
حجتالاسلام شهید سید فخرالدین رحیمی از روحانیون مجاهد و مبارز استان لرستان و اسطورههایی از شجاعت و دلاوری هستند که به خوبی در مقابله با رژیم طاغوت برخاستند و پرچمدار نهضت انقلابی شدند.
حجتالاسلام شهید سید فخرالدین رحیمی در سال ۱۳۲۳ هجری شمسی در شهرستان خرمآباد، شهری که مردمش داعیه غیرت و مردانگی هستند در خانوادهای روحانی چشم به جهان گشود، پدرش حجتالاسلام سید علیاکبر رحیمی یکی از علمای بزرگ شهر خرمآباد بود که نسبش به حضرت امام موسی بن جعفر (ع) میرسید.
عزیمت به قم
وی پس از پایان تحصیلات مقطع ابتدایی به همراه برادرش سید نورالدین جهت تحصیل علوم دینی به شهر قم مشرف و در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شد و دروسی مانند فقه و اصول را از محضر اساتید حوزه علمیه قم ازجمله آیتالله شهید مدنی فراگرفت.
شهید رحیمی در محضر آیتالله مدنی و آیتالله کمالوند به درجه رفیعی از وارستگی اخلاقی رسیده بود بهگونهای که درس آزادگی را به درستی آموخت و راه سرخ سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را پیشه راهش کرد و فعالیتهای انقلابی خود را با علنی شدن مبارزات امام خمینی (ره) آغاز نمود.
شهید سید فخرالدین درس آزاده زیستن را سرلوحه خود کرد و در جوانی به مدارج بالای علمی حوزوی و اجتهاد نائل شد او مظهر اراده و تقوا، سالک متعهد، عاشق متعبد و شیفته ولایت بود بهگونهای که در تمام طول انقلاب در صف مبارزان نهضت امام خمینی (ره) قرار داشت.
ثبت ۲۵۰ سند محرمانه از فخر لرستان توسط ساواک
وی در مقابل تهدیدات دشمنان ترسی به دل راه نمیداد و شجاعانه در برابر ظلم و ستم ایستادگی میکرد و در عرصههای مختلف انقلاب حضور فعال داشت به طوری که بیش از ۲۵۰ برگ سند محرمانه از فعالیتهای آشکار او در ساواک ثبتشده بود.
شهید فخرالدین سیاستمداری زاهد و مجاهدی آگاه بود، به جهت دیانت و شجاعتی که داشت به «فخر لرستان» شهرت یافت و چنان هراسی در دل دشمن انداخته بود که ساواک و نیروهای نظامی شاه بهشدت او را تحت کنترل داشتند.
این شهید بزرگوار مبارزات خود را جهت افشاگری از چهره فاسد و ظالم رژیم شاهنشاهی بی هیچ ترسی بهطور آشکار و پنهان ادامه داد و بارها به خاطر حمله به ساواک، نصب اعلامیه امام خمینی (ره)، آگاه کردن مردم از تعالیم دین مبین اسلام، تشویق مردم به شورش علیه رژیم پهلوی، برداشتن تابلو خیابان ششم بهمن شهر خرمآباد و نصب تابلو به نام خیابان علوی و تهیه نامههای تند علیه رژیم و ارسال آن به محضر امام خمینی (ره) و مرحوم آیتالله علی مشکینی توسط ساواک ونیروهای نظامی شاه دستگیر و به مناطق مختلفی تبعید شد.
روایت تبعید به ایرانشهر از زبان شهید رحیمی
در پی گزارشهای مختلف ساواک، رژیم او را در سال ۵۶ دستگیر و پس از مدتی آزار و شکنجه به سه سال تبعید در ایرانشهر از توابع استان سیستان و بلوچستان محکوم میکند.
شهید رحیمی ماجرای تبعید خود را چنین بیان میکند:
وقتی چهلمین روز شهدای یزد فرارسید، شب در مسجد علوی و روز در مدرسه علمیه مجلس ترحیم منعقد گردید. تقریباً اولین بار بود در محوطه مدرسه بعد از منبر جناب آقای شیخ حسین نمازی فاضل محترم و دوست عزیز تظاهراتی همراه با شعارهای «یا مرگ یا خمینی» «دورود بر خمینی»و «مرگ بر این حکومت یزیدی» به وقوع پیوست. جالب اینکه قشر عظیمی از معممین حضور داشتند.
بر اساس گزارش عامل اصلی شعارهای چهلمین روز یزدیها، اینجانب شناخته شد. لذا دو روز بعد ساعت حدود ۱۲ شب بود که نمایندگان بیشرم رئیس شهربانی – رئیس اطلاعات و آگاهی و چند مأمور مزدور بیشرمانه از دیوار به داخل حیاط و بعضی دیگر بر روی پشتبام و دو رئیس با لگد محکم به درب حیاط میزدند گویا میخواهند یکی از ۱۷ شهر از دست رفته قفقاز را تصرف کنند. به درون ریختند و در شب شهادت بانوی بزرگوار دخت پیامبر حضرت زهرا (س) مرا با خود به شهربانی برده و رئیس شهربانی درحالیکه مست بود؛ گویا فتحی بزرگ نصیبش شده مرا به اتاقی راهنمایی و سپس به زندان شهربانی رهسپار نمود.
دوران تبعید در کنار مقام معظم رهبری
شب شهادت دخت پیامبر لذت بردم که در زندان به سر میبرم زیرا ارثیه ما از چنین مادری اعتراضی است که ما را به زندان میکشاند و زندانی که منشأ حقگویی است که نصیب دشمن میگردد.
مرا محکوم به سه سال تبعید به ایرانشهرِ بلوچستان کردند. در ایرانشهر حضرت حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای سید علی خامنهای و حجتالاسلام حاج سید محمدعلی موسوی از علمای مقیم گرمسار و حجتالاسلام حاج شیخ محمدکاظم راشد یزدی و جناب خلخالی اهل نقده که چندین بار شهردار بوده به صورت تبعید بوده و مجلس گرم و الطافشان غم و اندوه و حزنی برای من نگذاشت.
وی در ایرانشهر فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی خود را در کنار مقام معظم رهبری که در تبعید به سر میبردند ادامه داد و به خاطر فعالیتهایی که این دو بزرگوار داشتند ساواک احساس خطر کرد و شهید رحیمی به شهر اقلید فارس تبعید شد.
روایت امام خامنهای از شهید فخرالدین رحیمی
مقام معظم رهبری در مورد شهید سید فخرالدین رحیمی میفرمایند: آقای رحیمی مشغول جمعآوری وسایل خود و آماده کردن چمدان خود بود و پلیس هم دائماً از وی میخواست عجله کند تا جایی که مرحوم آقای رحیمی عصبانی شد و یک سخنرانی کوتاه حماسی در حضور رئیس پلیس و سایر افراد ایراد کرد، به طوری که گویی طنین کلمات او را هماکنون احساس میکنم.
وی به آنها گفت: شما به این قدرت پوشالی خود مغرور نشوید. لاجرم و به زودی با درخشش قدرت اسلام، فرمانروایی شما فرو خواهد ریخت.»(کتاب شرح اسم. ص ۶۰۵)
این سید بزرگوار مجاهدی عارف و باتقوا بود که با شعار دیانت ما عین سیاست ما است و سیاست ما عین دیانت ما است به مبارزه آشکار با رژیم پهلوی شجاعانه ادامه داد و با اوجگیری انقلاب بدون توجه به اینکه در تبعید به سر میبرد به زادگاهش بازگشت و در مسجد علوی پایگاه نوین و فعالی جهت مبارزه با رژیم پهلوی بنا نهاد و در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب نقش مؤثری در کنترل اوضاع شهر به نفع انقلابیون مسلمان داشت.
شهید سید فخرالدین پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسجد علوی را به پایگاه کمیته انقلاب اسلامی تبدیل کرد و خود به عضویت آن درآمد.
با شکلگیری حزب جمهوری اسلامی به عضویت در این پایگاه سیاسی و اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی در موقعیتهای مختلف در جبهههای حق علیه باطل حضور داشت و با برگزاری نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی مردم ملاوی لرستان برگزیده و به مجلس راه یافت.
نخستین رسواکننده بنیصدر در مجلس
او با توجه به ماهیت و انحراف فکری بنیصدر همواره خطر او را به مردم و مسئولان گوشزد میکرد.
شهید رحیمی در جلسه چهل و یکم مجلس شورای اسلامی که ۹ شهریورماه سال ۵۹ برگزار شد نخستین نطق علیه بنیصدر را ایراد کرد که فردای آن روز در روزنامهها انتشار یافت.
«من عرض میکنم و خطاب میکنم جناب برادر آقای بنیصدر رئیسجمهور محترم که بعد از امر امام تو را تقویت کرده و میکنیم. این مسئله “خط من” عدهای را آزردهخاطر کرده است. ما تو را تقویت میکنیم ولی شما گاهی بابیان کردن مسائلی یا واژههایی ممکن است موجب تضعیف خودتان بشوید. ما یک خط داریم که آن هم با خونهای پاک شهیدان به وجود آمد، خط مقدس امام، رهبر عالیقدر است. هیچ خطی نباید به عنوان »خط من عنوان شود که هرگز موجب پذیرش نیست.
جمله دیگر برادر عزیزمان آقای بنیصدر زیاد عنوان میفرمایید و متکی هستید به یازده میلیون رأی. مردم اگر رأی به کسی بدهند بر اساس عشق به امام است. اگر من طلبه در اینجا پشت این تریبون صحبت میکنم از برکات اخلاص رهبر بزرگمان است و الا من طلبه کجا و تریبون مجلس شورای اسلامی خونبهای شهیدان. آنچه داریم از اسلام و امام است و اخلاق و اخلاص امام و رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی است.
روز پرواز
شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی، پس از سالها مجاهدت در مسیر حقتعالی در روز هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به هنگام انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در شهر خرمآباد به خاک سپرده شد.
«سیده زهرا» توان فراق پدر را نداشت
از شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی یک پسر بهنام امین (۱۳۵۷) و سه دختر به نامهای زهرا (۱۳۴۸)، وحیده (۱۳۴۶) و منصوره (۱۳۵۲) به یادگار مانده است.
سیده زهرا دختر شهید رحیمی بود که پس از شهادت پدر بزرگوارشان همواره در فراق پدر عاشقانه میسوخت و از خداوند طلب میکرد تا مانند پدر شهیدش با فخر و عظمت در پیشگاه الهی حاضر شود.
شهید سیده زهرا رحیمی دریکی از خاطرات خود اینچنین مینویسد: روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت طبق روال همیشه بر سر مزار پدر رفتم و دیدار تازه کردم، البته دلم میخواست که مدت زیادی آنجا بمانم و یا بهتر بگویم دوست دارم منزلگاهم برای همیشه هر چه زودتر به آنجا نزد قبر مطهر پدرم انتقال یابد، آن وقت است که میدانم لطف و عنایت پروردگار شامل حالم شده است.
سرانجام در روز ۲۳ بهمن ماه سال ۶۵ در سن ۱۷ سالگی به هنگام بازگشت از دبیرستان به منزل، بر اثر حمله وحشیانه هواپیماهای رژیم بعثی صدام به مناطق مسکونی خرمآباد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید رحیمی از زبان دختر دوم
سالها از فراق پدر میگذرد و مردم ایرانزمین به ویژه خطه لرستان از دلاور مردیها و مجاهدتهای شهید رحیمی به نیکی یاد میکنند اما فرزندان این شهید بزرگوار حرفهایی نو دارند.
سیده وحیده رحیمی سومین فرزند شهید رحیمی در گفتوگو با تسنیم از پدر میگوید.
وی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: شهید سید فخرالدین رحیمی را میتوان در اوج عینیت آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» یافت و همه کسانی که بهنوعی با پدرم ارتباط داشتند تمامی قیود این آیه را در شخصیت وی مشاهده کردند.
وی افزود: ایمان واقعی، صبر، صلابت و دیگران را به صبر خواندن از ویژگیهای بارز شهید بود بهگونهای که پیام این آیه را با گوش جان شنیدند و در اوج مبارزات، مصائب و سختیها همگان او را صبور مییافتند.
فرزند شهید رحیمی عنوان کرد: ارتباط اجتماعی شهید آنچنان قوی و دلنشین بود که حتی دشمن را نیز تحت تأثیر قرار میداد، همگان ارتباط دقیق و لطیف شهید را در یاد و خاطر خویش دارند به همین دلیل مسجد علوی خرمآباد پایگاه قوی متشکل از تمام اقشار مردم بود و برای ارتباطش با آنها حدومرز نمیشناخت.
ارادت شهید رحیمی به مقام معظم رهبری
وی بیان کرد: تقوای شهید زبانزد عام و خاص بود چراکه او تقوای فکری و عملی را درک کرده بود و میدانست تقوا یعنی تبعیت از اوامر حقتعالی و در پی آن تبعیت از ولیفقیه به طوری که در مقابل فرمان امام خمینی (ره) گوش جان میایستاد.
فرزند شهید رحیمی تصریح کرد: ارتباط و ارادت شهید سید فخرالدین رحیمی به مقام معظم رهبری نیز ازجمله زوایای تقوای شهید است به همین دلیل پیام آخر همین آیه (لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) را به دیگران اثبات و اوج رستگاری را در عاقبت زندگی خود انتخاب کرد.
وی خاطرنشان کرد: پدرم علاوه بر صلابت، اقتدار و حضور در عرصههای فعال اجتماعی، در مقابل علما جهت سیر و سلوک نیز توجه خاصی داشت و درسآموزی وی از مفسر قرآن علامه طباطبایی و مرحومه بانو اصفهانی از نکات ناگفته زندگی شهید است.
فرزند شهید رحیمی بابیان اینکه شهید در مقابل برادر بزرگش با خطاب «اخوی» زانوی ادب به زمین میزد، گفت: شهید در قبال تمام کسانی که بر گردن وی حقی داشتند کمال تواضع و خشوع را داشت بهگونهای که در صحنههای رویارویی با برادرش شهید سید نورالدین رحیمی این نکته قابل تأمل است.
وی اظهار داشت: از هشتسالگی شاهد فعالیتهای انقلابی و مخفیانه پدرم بودم چراکه او بخشی از فعالیتهایش را به ما منتقل میکرد و از ما میخواست این نکات را به دوستانمان یادآور شویم.
تأکید شهید سید فخرالدین رحیمی بر حجاب
فرزند شهید رحیمی در رابطه با توجه شهید سید فخرالدین به حجاب، افزود: حضور باحجاب ما در مدارس ما را در جمع متفاوت نشان میداد و تأکیدش بر حجاب بهگونهای بود که معلمان باحجابمان را تشویق و تکریم میکرد.
وی عنوان کرد: شهید در زندانهای تهران و خرمآباد ارتباط تنگاتنگی با دیگر زندانیان داشت و تأثیرگذاری شهید بر زندانیانی که سابقه خلاف داشتند بهگونهای بود که آنها پس از آزاد شدن از زندان ارتباط خود را با شهید قطع نمیکردند.
فرزند شهید رحیمی بیان کرد: یکی از خاطراتی که از پدرم در ذهنم جای گرفته زمانی بود که در زندان تهران بود و ما در گرمای تابستان بدون امکانات چندین زندان را به دنبال پدر گشتیم و شبها خسته و ناامید در منزل شهید آیتالله غفاری ساکن میشدیم.
وی تصریح کرد: زمانی که پدرم را دریکی از زندانهای تهران ملاقات کردم بسیار ناراحت و منقلب شدم بهگونهای که اشک از چشمانم جاری شد و پدرم که تحمل این صحنه را نداشت باز هم باصلابت و قاطعیت در مقابل ساواکیهای حاضر در مکان مرا به صبر دعوت کردند و به من چنین پیام دادند که فرزند موسی بن جعفر نباید چنین بیتاب باشد.
بهراستیکه حماسهسازان انقلاب مرگ سرخ را بر زندگی ذلتبار ترجیح دادند و خود را تسلیم در برابر خداوند سبحان دیدند، عاشقانی که به زیبایی راه خود را انتخاب کردند و جان در راه انقلاب و آرمانهای امام راحل دادند و زندگان تاریخ شدند حال این مسئولیت بر دوش ما است که از انقلاب اسلامی در مقابل ظلم و ستم پاسداری کنیم.
منبع: کانون سبحان