صفحه نخست > میررضایی / عملیات ها / مسئولیت ها / گزارش خبری / ویژه / گزارش / پیشنهاد مدیر > سردار شهید مصطفی میررضایی سرداری ناشناخته از فاتحان شلمچه

سردار شهید مصطفی میررضایی سرداری ناشناخته از فاتحان شلمچه


25-05-1402, 17:11. نويسنده: admin
روایتی از رئیس مجمع بسیجیان استان لرستان، حاج کریم زینی وند 
مادر سردار شهید مصطفی میررضایی، بعد از سالها هجران و دوری فرزند عزیزش، روح پاک و مطهرش به عزیز سفر کرده¬اش ملحق شد. قطعاً و یقیناً مادری که اینطور فرزندی را تحویل اجتماع، کشور و انقلاب اسلامی داد، نزد حضرت زهرا (س) مأجور است و در این شکی نداریم که شهدا دستگیر همه ما هستند. مادر شهید جایگاه والایی دارد که دیگر جای هیچ بحثی در آن نیست، مادری که سالیان سال هجران این عزیزش را تحمل کرد و امشب هم در بهترین شب‌ها، شب جمعه به رحمت حق پیوست. در احادیث است که شب و روز جمعه در بین ایام هفته از شرافت و امتیاز خاصی برخوردار است، از جمله اینکه اگر انسان مؤمنی در این زمان از دار دنیا برود، از رحمت ویژه حق بهره¬مند خواهد شد و به برکت و شرافت آن، برخی از مشکلات و حوادث عالم قبر و برزخ از او برداشته خواهد شد. 
ضمن عرض تسلیت ، من این روزها مشغول یک کار بزرگی هستم، برای تدوین عملیات کربلای ۴ و ۵ با زبان شعر.
 اگر کسی شرح عملیات کربلای ۴ را بخواند به خدمت بزرگی که تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل علیه السلام و به ویژه گردان همیشه پیروز انبیاء (ع) در اتمام جنگ داشت شاید واقف خواهد شد.شاید عزیزان لرستانی خیلی به این موضوع توجه نکرده باشید، برادران عزیز! سال ۶۵ یکی از سخت‌ترین سال‌هایی بود که در جنگ بر ما گذشت. سالی بود که قریب به ۱۴۰ هزار شهید تقدیم اسلام نمودیم. روزانه قریب به بیش از ۱۳۰ تا ۱۴۰ شهید، جنگ به مرحله بسیار سرنوشت سازی رسیده بود، سال تغییر سرنوشت جنگ بود. در آن سال تیپ ۵۷ و گردان همیشه پیروز انبیاء (ع) ... در پیکار حق علیه باطل حضور داشت. خدا را گواه می گیرم، سرنوشت جنگ در آن یک شبی رقم خورد که گردان انبیا در شلمچه و در پنج ضلعی، بغل و سینه دشمن را شکافت و وارد پنج ضلعی شد، وارد هلالی‌های دشمن شد؛ هلالی‌هایی که ۸ متر ارتفاع داشتند، ۳۰۰ متر دهنه هلالی بود، انواع و اقسام تجهیزات دفاعی را دشمن در اینجا مستقر کرده بود تا نگذارد تیپ ۵۷ در این منطقه نفوذی داشته باشد. همین جا بود که گردان انبیاء (ع) و لشکر ۱۹ فجر و گردان محبین این‌ها زدند و خط دشمن را شکستند. 
بقیه‌ی یگان‌های سپاه در تمام محورها شکست خوردند. اسم عملیات کربلای ۴ را عراق دروی بزرگ نهاد، چون ما حدود ۳۰۰۰ مفقود داشتیم. هزار و خورده‌ای شهید داشتیم. اینقدر فشار سنگین بود که در ۶ صبحِ همان شب، محسن رضایی دستور خاتمه عملیات را دادند. و آمدند و تحلیل کردند، گفتند چطوری شد که گردان انبیاء در این نقطه پیروز شد، پس راهی هست که بتوانیم، مجدد دشمن را در همین نقطه شکست بدیم.
(فرماندهانی مثل) سردار شهید مصطفی میررضایی و برادر عزیزمان سردار حاج ولی الله میرهاشمی و دیگر عزیزان که از منطقه بالاگریوه(لرستان) در گردان انبیا بودند، در این عملیات نقش بسیار بزرگی را ایفا کردند. همین عامل باعث شد، همین نفوذی که گردان انبیاء (ع)  در پنج ضلعی های  کربلای ۴ ایجاد کرد، 
۱۵ روز بعد سردار محسن رضایی در گفت و گو با فرماندهان گفت درست است که ما شکست خوردیم ولی چطوری گردان انبیا توانست خط دشمن را بشکند؟! آمدند و تحلیل کردند، آقای میرهاشمی را بردند با دیگر فرماندهان، برای سایر فرماندهان یگان های سپاه تحلیل بسیار جالبی کردند. و راه نفوذ به محور دشمن را ایشان تشریح کردند و سردار محسن رضایی به سختی توانست بقیه فرماندهان لشکرها را که همه آدم‌های قدرتمندی بودند، نظیر؛ فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) و ... را مجاب کند. دیگر فرماندهان لشگرهای مقتدر سپاه، همه معتقد بودند که اگر دوباره عملیات کنیم، شکست می‌خوریم. ولی محسن رضایی با توجه به آن چیزهایی که برادرمان آقای سردار حاج ولی الله میرهاشمی و گردانش در شلمچه به دست آوردند، آنجا تحلیل کرد. محسن رضایی همه یگان‌ها را معتقد کرد به اینکه باید ما در این نقطه عملیات بکنیم.
خدا را شکر ۱۹ روز بعد از عملیات، از همان نقطه‌ای که گردان به فرماندهی برادر عزیزمان آقای میرهاشمی  عمل کرده بود، تمام لشکرهای سپاه را بردند و دشمن را در پنج ضلعی و در هلالی‌ها و در کل منطقه شلمچه(در عملیاتی بنام عمليات کربلای ۵)به زانو درآوردند. 
و این عامل باعث شد که عراق و پشتیبان‌های کشور عراق نشستند با هم گفت و گو کردند و قطعنامه ۵۹۸ را نوشتند که یک سال و نیم بعد، در سال ۶۶ قطعنامه شورای امنیت آن را تایید کرد و در سال ۶۷ هم ایران آن را پذیرفت...
این کار بزرگ را شاید بسیاری از جوان‌های ما و بسیاری از مردم لرستان نمی‌دانند، نمی‌دانند چه کار بزرگی را گردان انبیاء (ع)، به فرماندهی برادرمان آقای میرهاشمی و آقای شهید میررضایی و سایر عزیزانی که در گردان حضور داشتند، انجام دادند.
و ما امروز اینجا جمع شدیم تجلیل کنیم از مادری که در دامن خودش شیرمردی را پرورش داد که خدا شاهده در این مسجد هستیم جای اغراق نیست، جای حرف گزاف نیست، به والله قسم اگر عمر سردار شهید مصطفی میررضایی کفاف می‌کرد و عمرش باقی بود، ایشون برای آینده سپاه و آینده انقلاب اسلامی برای آینده جبهه مقاومت و جهان حرف برای گفتن داشت، استادی در تراز استادهای تراز اول جنگ بود اما  خداوند برایش این سرنوشت را رقم زد که خیلی زود از جمع ما رفت.
بنده توفیق داشتم در یک دوره عالی سپاه خدمت ایشان بودم به عنوان مربی دوره عالی تدریسی که ایشان می‌کرد در حوزه جنگ همین الان هم می گویم که خیلی کم پیدا می شود، اشخاصی که امروز بتوانند هم تراز شهید مصطفی میررضایی تدریس بکنند، بسیار با صلابت، بسیار مهربانانه و بسیار دلسوزانه مطالب را به دانشجوهایش تبیین می‌کرد و در جنگ هم ایشان یکی از خصوصیات بارزی که داشتند این بود که همیشه جلوتر از بچه‌ها می‌رفت. چند بار مجروح شد در عملیات‌های مختلف، خوب شاید تقدیر الهی این بود که خیلی زود از میان ما برود و ما مردم لرستان و کشور ایران و جبهه¬ی عظیم انقلاب اسلامی، از وجود ایشون محروم شدیم. ولی خب وجود ایشون همیشه مثل نور می¬درخشد، و بزرگترین اجر را که خدای متعال ممکن است به یک فردی بدهد به او داد. 
حاج کریم زینی‌وند رئیس مجمع بسیجیان استان لرستان

بازگشت